جدول جو
جدول جو

معنی کوتاه جامه - جستجوی لغت در جدول جو

کوتاه جامه
(مَ / مِ)
که لباس او کوتاه باشد:
آنچه کوتاه جامه شد جسدش
کردم از نظم خود درازقدش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
کوتاه قد: عنجف، کوتاه قامت درآمده اندام. (منتهی الارب). و رجوع به کوتاه قد شود
لغت نامه دهخدا
آنکه دارای پایی کوتاه است، کوتاه قد، نوعی گوزن دارای خالها درشت که شاخ وی شاخ شاخ است، خرگوش (با آنکه دست وی کوتاه است نه پای او)
فرهنگ لغت هوشیار