کوتاه جامه (مَ / مِ) که لباس او کوتاه باشد: آنچه کوتاه جامه شد جسدش کردم از نظم خود درازقدش. نظامی ادامه... که لباس او کوتاه باشد: آنچه کوتاه جامه شد جسدش کردم از نظم خود درازقدش. نظامی لغت نامه دهخدا